فیوز (حسنعلی نجاتی)

به هر ضرب و زوری که بود دوتا کولر برای مسجد جور کردیم. برای برق هم تصمیم گرفتیم به صورت روکار و مستقیم برق را از کنتور به کولر ها و دو لامپ برسانیم.
وقت برقکاری همیشه اولین کاری که لازم است انجام شود قطع کردن کنتور است. ما هم یکی را فرستادیم که فیوز کنتور را قطع کند. و کار را شروع کردیم. رضا سیمی که از کنتور می آمد را با دست گرفت، با چسب برق پوشیده شده بود. چسب ها را باز کرد و برای تست دو سیم را به هم زد. یکدفعه جرقه بزرگی زد!!
سیم از دست رضا افتاد. همه هم ترسیدیم هم تعجب کردیم. رضا خیلی شانس آورده بود که وقتی داشت چسب ها را باز میکرد دستش به سیم نخورده بود. به همان بنده خدایی که گفته بودیم فیوز را قطع کند نگاه کردیم و گفتیم : چرا قطع نکردی؟؟
گفت : من قطع کردم!!
و دوباره رفت و کنتور را برسی کرد و بلند گفت کنتور هنوز قطعه!!
رضا + مطمئنی؟ باید فیوز پایین باشه ها!!
– آره میدونم. پایینه!
+ اشتباه میکنی. قطع نکرده بودی. الان که سیم جرقه زده فیوز پریده.
– نمیدونم، شاید، ولی تا جایی که یادمه قطعش کرده بودم!
از حرفش به شک افتادیم. بین خودمان باشد، فازمترمان هم خراب بود و نمیتوانستیم تست کنیم. با احتیاط و بدون لمس
سیم ها کولر را وصل کردیم. کولر فازمتر ما بود! رفتیم و روشنش کردیم، روشن شد!!
خنده مان گرفته بود، …

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا
اسکرول به بالا