شرف المکان بالمکین ( زهرا جهانمردی)
میگوید شرف المکان بالمکین
و میگویم شرف واژه به امانت داران آن واژه هاست
و انگار که صبور روحی میدمد در کالبد واژه صبر،
رفیق روحی در کالبد رفاقت و زنده های زمانه روحی بر کالبد واژه های فانی دنیا…
زیستن در جایی ک انسانیت از پیله زرین دنیا بیرون میزند و تپش های قلب تو به اهنگ خنده های خالصانه خردسالان به صدا میآید.
و تو به کوتاهی پلک زدنی خالق میشوی، رازق میشوی، رحمان و غفار و …. و میشوی تجلی خداوند
در کالبد خاکیِ این تن.
آری زیستن آنجایی که مردمانش راه را آب میزنند و با بوی خاک خیس خورده خرامان به پیشواز قدمهای طلایی خورشید رفته و خوب آموختهاند راه و رسم زنده زندگی کردن را…
زیستن آنجایی ک غم به سستی برگ های پاییزی و دل ها به سفید برف زمستان است و شلوغی دنیا سبزی دل را کویر نکرده است...